بهترین سطح مسترینگ برای پلتفرمهای استریم موسیقی

مناسبترین سطح بلندی صدا برای مسترینگ آثار موسیقایی که قرار است در پلتفرمهای استریم منتشر شوند، مقدار یکپارچهی LUFS -14 است. این سطح، بیشترین همخوانی را با سیستم نرمالسازی بلندی صدا در اغلب سرویسهای استریمینگ دارد.
اگرچه در فرآیند مسترینگ، شاخصهایی نظیر True Peak و سایر معیارهای فنی نیز باید مدنظر قرار گیرند، اما از منظر بلندی صدا، LUFS -14 متعادلترین و توصیهشدهترین مقدار برای انتشار در فضای استریمینگ به شمار میرود.
بررسی دقیق بهترین سطح مسترینگ برای استریم موسیقی
با ظهور پلتفرمهای استریمینگ، استانداردها و مشخصات فنی جدیدی معرفی شدهاند که مهندسان مسترینگ باید در فرآیند کاری خود به آنها توجه ویژه داشته باشند. این موضوع، روندی آشنا در صنعت موسیقی است؛ چرا که با ورود هر رسانهی جدید – از جمله دیسک فشرده (CD)، نوار کاست، صفحهی وینیل و سایر فرمتها – مهندسان صدا ناگزیرند با همکاری یکدیگر، ویژگیها، محدودیتها و الزامات فنی آن را بهدقت بررسی و درک کنند.

در برخی موارد، این مشخصات فنی ساده و قابل فهم هستند، اما در بسیاری از مواقع، دستیابی به یک نتیجهی قابلاتکا نیازمند فرایندی مبتنی بر آزمون و خطا و همچنین درک عمیق از فناوریهای مربوطه است. این همان چالشی است که در فرآیند تعیین بهترین سطح مسترینگ برای پلتفرمهای استریم موسیقی، مطرح میشود.
از زمان شکلگیری استریمینگ، نحوهی صحیح مسترینگ از منظر بلندی صدا (Loudness) و سطح پیک (Peaking) همواره یکی از موضوعات چالشبرانگیز و مورد بحث میان متخصصان این حوزه بوده است—و تا به امروز نیز، این مباحث همچنان ادامه دارد و بهطور کامل به اجماع نرسیده است.
اگرچه مهندسان مسترینگ معمولاً بهصورت جمعی برای گفتوگو دربارهی سطح بلندی صدا گرد هم نمیآیند، اما مباحث پیرامون نرمالسازی بلندی صدا (Loudness Normalization) همچنان در میان متخصصان این حوزه ادامه دارد و اختلافنظرهایی نیز در این زمینه وجود دارد.
با این حال، بر اساس مطالعات گسترده و آزمایشهای عملی متعددی که توسط مهندسان صدا و علاقهمندان این حوزه انجام شده است، میتوان با اطمینان نسبی اظهار کرد که بهترین سطح مسترینگ برای پلتفرمهای استریم موسیقی برابر با مقدار LUFS -14 است.
این سطح، نهتنها با استانداردهای نرمالسازی اغلب سرویسهای استریمینگ سازگار است، بلکه پیامدهای فنی مثبتی نیز به همراه دارد؛ از جمله اینکه دیگر نیازی به استفاده از پلاگینهای اضافی برای بررسی Loudness Penalty نخواهد بود—به بیان دیگر، نیازی به ابزارهایی که کاهش بلندی صدای مسترینگ توسط پلتفرمهای استریم را پیشبینی میکنند، وجود ندارد.
اگرچه ابزارها و پلاگینهای متعددی برای اندازهگیری بلندی صدا وجود دارند، اما استفاده از آنها برای دستیابی به یک مسترینگ اصولی، الزامی نیست. در صورتی که اقدامات فنی لازم رعایت شود، میتوان بدون نگرانی از افت دامنهی دینامیکی یا بروز دیستورشن، سطح بلندی صدا را بهدرستی تنظیم کرد و موسیقی را با اطمینان در پلتفرمهای پخش دیجیتال منتشر نمود.
مسترینگ در سطح LUFS -14 این امکان را فراهم میکند که فایل صوتی، بدون ایجاد دیستورشن یا آسیب به محدودهی دینامیکی، در طیف وسیعی از سرویسهای استریمینگ بهدرستی توزیع شود.
در نتیجه، تمرکز بر سایر جنبههای مهم مسترینگ—از جمله نحوهی اوجگیری (Climax Handling)، کدگذاری (Encoding)، و نرمالسازی نهایی صدا—میتواند کیفیت خروجی نهایی را بهشکل محسوسی افزایش دهد؛ چرا که این موارد نقش مستقیمی در چگونگی نمایش نهایی مسترینگ هنگام پخش دارند.
همچنین، آنچه در بسیاری از موارد اهمیت بیشتری نسبت به نرمالسازی بلندی صدا پیدا میکند، کنترل دقیق بر سطح پیک واقعی (True Peak) و پیکهای بیننمونهای (Inter-sample Peaks) است—چه در مرحلهی کدگذاری و چه در فرآیند تبدیل دیجیتال به آنالوگ. رعایت این نکات میتواند از بروز مشکلات صوتی ناخواسته در پلتفرمهای مختلف جلوگیری کند.
با در نظر گرفتن آنچه تاکنون بیان شد، حالا به بررسی دقیقتر این نکات خواهیم پرداخت تا توضیح دهیم چرا مسترینگ با سطح یکپارچهی -14 LUFS کافی است و نیازی به استفاده از مقادیر پیچیدهتر یا بالاتر نخواهد بود.
چرا -14 LUFS؟
چطور -14 LUFS بهعنوان بهترین سطح مسترینگ برای پلتفرمهای استریم موسیقی انتخاب شد؟

به عبارت ساده، -14 LUFS همان سطح بلندی صدایی است که محبوبترین سرویسهای استریم موسیقی برای نرمالسازی استفاده میکنند. اگرچه Apple Music و YouTube تأثیر زیادی بر صنعت موسیقی دارند، اما Spotify در حال حاضر بزرگترین پایگاه اشتراکگذاری در میان سرویسهای استریم صوتی را با بیش از 100 میلیون اشتراک پرداختی و 217 میلیون کاربر در مجموع دارد.
بنابراین، هر زمان که موسیقی استریم شدهای پخش میشود، احتمالاً این موسیقی از طریق Spotify پخش خواهد شد. در فرآیند توزیع موسیقی در اسپاتیفای، ابتدا صدا ذخیره و فهرستبندی میشود و سپس با استفاده از برنامهای به نام ReplayGain و اطلاعات کدگذاری، صدا به میزان پیشفرض -14 LUFS تنظیم میشود. این برنامه بسته به بلندی صدای اصلی آهنگ، آن را نسبت به این معیار افزایش یا کاهش میدهد.
Spotify از ReplayGain برای نرمالسازی بلندی صدا استفاده میکند. اگرچه این برنامه بلندی صدا را بهطور مستقیم به مقدار یکپارچهی -14 LUFS تنظیم نمیکند، اما نتایج آن بهطور قابلتوجهی به این مقدار نزدیک هستند. علاوه بر این، Spotify اعلام کرده است که قصد دارد به استاندارد ITU 1770 پایبند باشد که از LUFS یکپارچه بهعنوان سیستم اندازهگیری خود استفاده میکند.
صرفنظر از نحوهی استانداردسازی موسیقی در حال حاضر، هر چیزی که در Spotify آپلود شود، در نهایت با استاندارد -14 LUFS نگهداری خواهد شد. این امر دلیل کافی برای هر کسی که قصد دارد موسیقی خود را در اسپاتیفای منتشر کند، فراهم میآورد تا مسترینگ خود را با سطح -14 LUFS یکپارچه یا مستقیماً زیر آن انجام دهد.
Spotify در آینده قصد دارد از سیستم اندازهگیری ITU-1770 استفاده کند. این تغییر نشان میدهد که فارغ از نحوهی نرمالسازی موسیقی در حال حاضر، تمام آثار بارگذاریشده در Spotify در نهایت طبق استاندارد -14 LUFS ارزیابی خواهند شد. این موضوع به هنرمندان و توزیعکنندگان موسیقی دلیلی بیش از حد کافی میدهد تا آثار خود را با سطح یکپارچهی -14 LUFS یا کمی پایینتر مسترینگ کنند، چرا که این سطح به طور کامل با سیاستهای آیندهی Spotify همراستا است.
چه ارتباطی بین -14 LUFS و سرویسهای استریمینگ غیر از اسپاتیفای وجود دارد؟
در واقع، تعیین دقیق این اطلاعات دشوار است. اگرچه میدانیم که YouTube و Apple Music بلندی صدا را به معیاری مشابه با Spotify نرمالسازی میکنند، اما هنوز روش دقیق این فرآیند مشخص نشده است. برخی گزارشها حاکی از آن است که YouTube بلندی صدا را به مقدار یکپارچه -12 LUFS و Apple Music به مقدار -16 LUFS نرمالسازی میکند، اما این اعداد بیشتر مبتنی بر گمانهزنی هستند. در حقیقت، گزارشهایی مبنی بر نرمالسازی بلندی صدا در YouTube به سطوح مختلف یا حتی عدم نرمالسازی بلندی صدا بهطور کلی وجود دارد. احتمالاً این موضوع به نوع محتوای صوتی، مانند گفتگو یا موسیقی بستگی دارد، اما نمیتوان با قطعیت در این باره اظهار نظر کرد.
با این حال، میتوان گفت که بهترین سطح مسترینگ برای پلتفرمهای استریم موسیقی که در حال حاضر بهطور گستردهتری مورد توجه قرار گرفته، همان -14 LUFS است که بهطور خاص برای Spotify در نظر گرفته شده است. بسیاری از هنرمندان و توزیعکنندگان موسیقی میتوانند با استفاده از این استاندارد، همراستا با بیشتر سرویسهای استریمینگ عمل کنند.
آنچه میتوانیم با اطمینان بگوییم این است که بارگذاری یک فایل مستر با LUFS یکپارچهی -14 تحت تأثیر فرآیند نرمالسازی در Apple Music یا YouTube قرار نخواهد گرفت. این امر به دلایل مختلفی قابل توضیح است. حتی Spotify نیز به تنظیمات مختلف بلندی صدا توجه میکند. اولین نکته این است که نرمالسازی بلندی صدا تأثیری بر دامنه دینامیکی (Dynamic Range) یک اثر نخواهد داشت. این فرآیند فقط بلندی صدا را بر اساس یک معیار ثابت تنظیم میکند.
اینکه موسیقی شما توسط فرآیند نرمالسازی بلندی صدا افزایش یا کاهش یابد، تغییری در فاصله بین کم و بلندترین لحظات اثر شما ایجاد نمیکند؛ تنها بلندی نسبیای که تمامی این لحظات با آن پخش میشوند تغییر میکند. بنابراین، مسترینگ برای Spotify و سپس توزیع موسیقی شما به Apple Music منجر به مستر کاتشده نخواهد شد، بلکه تنها مستر کمصداتر خواهد شد.
این نکته به وضوح نشان میدهد که بهترین سطح مسترینگ برای پلتفرمهای استریم موسیقی که -14 LUFS است، همچنان میتواند در پلتفرمهای مختلف بهطور مؤثر و بدون مشکل پخش شود.

نرمالسازی بلندی صدا مانند یک لیمیتِر عمل نمیکند و تأثیری بر دامنه دینامیکی ندارد. این موضوع برای YouTube نیز صادق است. افزایش بلندی موسیقی شما توسط فرآیند نرمالسازی بلندی صدا در YouTube باعث نمیشود که مستر شما دینامیکتر شود. تنها تأثیر این فرآیند بر مستر شما میتواند مربوط به میزان دیستورشن ناشی از کلیپینگ (Clipping Distortion) باشد؛ موضوعی که باید مورد توجه قرار گیرد، اما با رعایت تدابیر مناسب قابل جلوگیری است.
یادتان هست که گفتم مسترینگ موسیقی به -14 LUFS به شما این امکان را میدهد که بر مسائل دیگر و مهمتر تمرکز کنید؟ خب، این همان مسائل مهمی است که به آنها اشاره داشتم. برای جزئیات بیشتر، بخش بعدی را مطالعه کنید.
چرا اندازهگیری پیک حقیقی و کدگذاری اهمیت زیادی دارند؟
بحث و زمان زیادی به موضوع نرمالسازی بلندی صدا اختصاص داده شده است. از برخی جهات، نگرانیهای مربوط به بلندی صدا را میتوان بهعنوان ادامهای از جنگهای بلندی صدا (Loudness Wars) دانست، بهطوری که بلندی صدا در اولویت قرار گرفته و از مسائل مهمتر غافل شدهایم. شاید این یک اغراق باشد، اما حقیقت این است که تمام زمانی که ما صرف نگرانی دربارهی بلندی مستر خود میکنیم، زمانی است که میتوانیم بهتر صرف درک رابطهی بین فرآیند کدگذاری، نرمالسازی بلندی صدا و پیکینگ بیننمونهای (Inter-sample Peaking) کنیم.
این مسائل در دستیابی به بهترین سطح مسترینگ برای پلتفرمهای استریم موسیقی حیاتی هستند. اندازهگیری دقیق پیک حقیقی و توجه به فرآیند کدگذاری باعث میشود که اثر شما در سرویسهای استریم با کیفیت بهتری پخش شود، بدون اینکه دچار مشکلاتی مانند کلیپینگ یا دیستورشن شود.

شاید این یک اغراق باشد، اما حقیقت این است که تمام زمانی که ما صرف نگرانی دربارهی بلندی مسترینگ خود میکنیم، زمانی است که میتوانیم بهتر صرف درک رابطهی بین فرآیند کدگذاری، نرمالسازی بلندی صدا و پیکینگ بیننمونهای (Inter-sample Peaking) کنیم.
آنچه نگرانکنندهتر از بلندی یکپارچه است، پتانسیل دیستورشن ناخواسته است. متأسفانه، این دیستورشن کلیپینگ ناخواسته موضوعی است که بهطور مکرر در فرآیند کدگذاری رخ میدهد. اگر مسترینگ بیش از حد فشرده یا بلند باشد، ممکن است در طول فرآیند کدگذاری دچار کلیپینگ (Clipping) شود.
بهطور خلاصه، فرآیند کدگذاری (Encoding) را میتوان بهعنوان تبدیل یک فایل PCM مانند WAV یا AIFF به فرمتهای فشردهسازی با اتلاف (Lossy) مانند MP3 در نظر گرفت. در Spotify، فایلهای PCM به فرمت Ogg تبدیل میشوند و در Apple Music این تبدیل به فرمت AAC صورت میگیرد.
این فرآیندهای کدگذاری میتوانند بر کیفیت نهایی مستر اثر شما تأثیر بگذارند، به ویژه اگر به پیکهای بالایی که در طول پیکینگ بیننمونهای قرار دارند، توجه نشود. اگر این پیکها به طور دقیق اندازهگیری و کنترل نشوند، احتمال دیستورشن و کاهش کیفیت صوتی در حین پخش در سرویسهای استریم افزایش مییابد.
فرآیند کدگذاری جدید AAC شرکت Apple با یک فایل PCM آغاز میشود.
در طول تبدیل نرخ نمونهبرداری (Sample Rate Conversion) و کاهش عمق بیت (Bit Depth Reduction)، دامنههایی که پیشتر بهطور دقیق توسط یک بیت داده قابل نمایش بودند، دیگر امکان بازنمایی صحیح نخواهند داشت، چرا که آن بیت دیگر در دسترس نیست. این موضوع منجر به دیستورشن کوانتسازی (Quantization Distortion) و کلیپینگ (Clipping) در هنگام تبدیل سیگنال از حالت دیجیتال به آنالوگ میشود.
اگر موج قرمزرنگ بالا تنها به بیتهایی محدود شود که توسط خط آبی مشخص شدهاند، بخش قابلتوجهی از سیگنال از بین خواهد رفت.
دیستورشن در این فرایند، همان تفاوت بین سیگنال اصلی و نسخهی کدگذاریشده است؛ زیرا اطلاعاتی که بهدرستی کدگذاری نشدهاند، یا به نویز تبدیل میشوند، یا در موارد شدیدتر، به دیستورشن هارمونیک (Harmonic Distortion) منجر میگردند.
متأسفانه هنگام کاهش عمق بیت در فرآیند کدگذاری، مهندس مسترینگ نمیتواند اقدام خاصی برای رفع این مشکل انجام دهد؛ با این حال، برخی تدابیر و تکنیکها در مرحلهی کدگذاری اعمال میشوند تا از بروز این مسائل تا حد ممکن جلوگیری شود.
اما در مورد کلیپینگی که در نتیجهی فرآیند کدگذاری بهوجود میآید، این مشکل را میتوان در مرحلهی مسترینگ مدیریت کرد. ابزارهایی وجود دارند که به کمک آنها میتوان بررسی کرد آیا موسیقی شما پس از کدگذاری یا هنگام پخش دچار کلیپینگ خواهد شد یا خیر.
True Peak Meter

نخستین ابزار، میتر True Peak است؛ این ابزار پیکهای بیننمونهای (Inter-sample Peaks) را اندازهگیری میکند که ممکن است هنگام تبدیل سیگنال دیجیتال به آنالوگ (D to A Conversion) ایجاد شوند. شایان ذکر است که حتی اگر در کانال چپ یا راست خود کلیپینگ مشهودی نداشته باشید، ممکن است همچنان در هنگام پخش با پیکهای بیننمونهای مواجه شوید.
همانطور که پیشتر اشاره شد، فرآیند کدگذاری، رابطهی میان دامنهی سیگنال و دادههای دیجیتالیای که برای نمایش آن بهکار میرود را دچار تغییر میکند. در نتیجهی این تغییر، پیکهای بیننمونهای میتوانند تشدید شوند، زیرا دقت کوانتیزاسیون (Quantization Accuracy) کاهش مییابد.
نگهداشتن پیک مستر زیر -2 dBTP، یک راهکار مؤثر برای جلوگیری از بروز دیستورشن در فرآیند کدگذاری به شمار میرود. این مسئله، اهمیت استفاده از میتر True Peak را دوچندان میکند؛ چرا که بالاترین پیک مستر شما نباید از -2 دسیبل در این میتر تجاوز کند. دلیل این موضوع آن است که فرآیند کدگذاری، نحوهی کوانتش دامنهها را دستخوش تغییر میکند و در نتیجه، ماهیت پیکهای بیننمونهای و تبدیل دیجیتال به آنالوگ نیز تغییر مییابد.
افزون بر این، نرمالسازی شدت صدا (Loudness Normalization) نیز بدون تردید بلندی مستر شما را دگرگون خواهد کرد؛ به این معنا که پیکهایی که در حالت عادی دچار دیستورشن نمیشدند، در صورت داشتن داینامیک کافی، ممکن است هنگام پخش دچار دیستورشن شوند.
به همین دلیل، Spotify توصیه میکند که حداکثر پیک مستر کاهش یابد تا از بروز کلیپینگ جلوگیری شود. در مجموع، رعایت این نکات به شما کمک میکند به بهترین سطح مسترینگ برای پلتفرمهای استریم موسیقی دست یابید.
برای مثال، اگر یک آهنگ دارای مقدار LUFS معادل -14 باشد و بلندترین پیک آن در میتر True Peak برابر با -0.2 دسیبل باشد، و سپس به -12 LUFS نرمالیزه شود، این پیک -0.2 میتواند به یک مشکل تبدیل شود. زیرا در این حالت، نرمالسازی شدت صدا سیگنال را حدود 2 دسیبل افزایش میدهد و در نتیجه، پیک نیز به همان میزان بلندتر خواهد شد. حتی اگر سرویس استریم از لیمیتری برای جبران این افزایش استفاده کند، احتمال ایجاد پیک بیننمونهای همچنان وجود دارد.
Spotify در مواجهه با مسترهایی که دارای داینامیک بالا هستند، از لیمیتینگ استفاده میکند. بنابراین، حتماً داینامیکهای خود را بهدرستی مدیریت کنید تا از برش (Truncation) ناشی از لیمیتینگ دیوار آجری (Brick Wall Limiting) جلوگیری شود.
با این حال، اگر پیک در میتر True Peak به -2 dB یا پایینتر محدود شده باشد، افزایش گین ناشی از نرمالسازی باعث ایجاد پیک بیننمونهای نخواهد شد؛ چرا که 2 دسیبل افزایش در این شرایط، سیگنال را به آستانهی کلیپینگ نخواهد رساند.
با رعایت چنین اصولی، میتوانید به بهترین سطح مسترینگ برای پلتفرمهای استریم موسیقی دست پیدا کنید.
AURoundTripAAC

دومین ابزار، پلاگینی از شرکت Apple است که امکان مشاهدهی پیکینگ و پیکهای بیننمونهای را بهصورت آنی فراهم میکند. این پلاگین به شما اجازه میدهد بین فرآیندهای مختلف کدگذاری (Encoding) جابهجا شوید و بررسی کنید که آیا هرکدام از این فرآیندها موجب پیکینگ میشوند یا خیر.
البته باید توجه داشت که این پلاگین فقط فرآیند کدگذاری AAC را شبیهسازی میکند. بنابراین، صرفاً تغییراتی را نمایش میدهد که در مستر شما هنگام پخش در Apple Music رخ خواهد داد. با این وجود، همچنان بهخوبی نشان میدهد که فرآیند کدگذاری چگونه میتواند سیگنال شما را تحتتأثیر قرار دهد و همین موضوع، اهمیت بیشتر نظارت بر میتر True Peak را یادآور میشود.
لوگوی Ogg Vorbis – پلتفرم Spotify معمولاً برای پخش از فرمت فشردهسازی Ogg Vorbis استفاده میکند، نه از فرمت AAC که مخصوص Apple است.
در هنگام استفاده از پلاگین مربوط به کدگذاری، به خاطر داشته باشید که نرمالسازی بلندی صدا ممکن است همچنان بر میزان بلندی کلی ترک شما تأثیر بگذارد و در نتیجه، پیکهای بیننمونهای هنگام پخش را نیز دستخوش تغییر کند. با این حال، استفادهی همزمان از این ابزار با متر True Peak میتواند به شما اطمینان دهد که موسیقیتان در طول فرآیند کدگذاری یا پخش دچار کیلیپینگ نخواهد شد.
تمام این موارد به این معناست که مستر کردن به -14 LUFS تنها معیار قابل توجه نیست. با این حال، مستر به -14 LUFS نقطهی تعادلی مناسبی برای سازگاری با چندین سرویس استریم به شمار میآید.
آنچه واقعاً اهمیت دارد، رابطهی بین شدت صدای یکپارچه و داینامیک رنج است؛ زیرا نرمالسازی یک مستر با داینامیک بالا میتواند منجر به پیکینگ شود. همچنین لازم است به این نکته توجه داشته باشید که فرآیند کدگذاری چگونه بر سطح مستر شما تأثیر میگذارد.

رابطه بین کدگذاری و پیکینگ بیننمونهای از اهمیت بیشتری نسبت به نرمالسازی بلندی صدا برخوردار است.
این موضوع فراتر از تنها مستر کردن به -14 LUFS است، اما -14 LUFS به عنوان یک نقطه شروع مناسب برای بلندی صدا عمل میکند، که از آن میتوانید پیکهای واقعی و پیکهای پس از کدگذاری را اندازهگیری کنید. رابطه میان بلندی صدا، مقدار پیک واقعی و پیکهای کدگذاریشده چیزی است که واقعاً هنگام مسترینگ برای سرویسهای استریم باید به آن توجه کنید.
برای جمعبندی، هنگام مستر کردن برای استریمینگ:
- مسترینگ را بر اساس LUFS یکپارچه -14 انجام دهید.
- پیک بلندترین بخش را روی متر True Peak به -2dB محدود کنید.
- از پلاگین AURoundTripAAC برای اندازهگیری پیکهای احتمالی ایجاد شده توسط فرآیند کدگذاری استفاده کنید.
Loudness Penalty و واقعیتهای پنهان آن در مسترینگ
پلاگینهای مربوط به «Loudness Penalty» میتوانند نشان دهند که موسیقی شما در پلتفرمهای مختلف تا چه حد کاهش حجم خواهد داشت. با این حال، این ابزارها تمرکز را روی جنبهی نسبتاً کماهمیتی از فرآیند نرمالسازی صدا قرار میدهند.

هدف از اشارهی دوباره به این موضوع، تأکید بر این نکته است که مفهوم «Loudness Penalty» در مقایسه با عوامل مهمتری مانند فرآیند کدگذاری، نرمالسازی و پیکهای بیننمونهای، اهمیت کمتری دارد.
در مقابل، تحریف صدا ناشی از پیکهای بیننمونهای (Inter-sample Peaking) نیازمند توجه ویژه است؛ چرا که این نوع دیستروشن میتواند تغییر قابل تشخیصی در کیفیت صدای استریمشده ایجاد کند.
ایدهی «Loudness Penalty» بر این فرض استوار است که بدترین اتفاقی که ممکن است در طول فرآیند استریم برای مستر شما رخ دهد، کاهش بلندی صدا بهواسطهی نرمالسازی است. اما همانطور که در مطالب بالا نیز اشاره شد، هنگام مسترینگ برای سرویسهای استریم، مسائل مهمتر و نگرانکنندهتری وجود دارند.
در واقع، افزایش بلندی مستر در فرآیند نرمالسازی اغلب نگرانکنندهتر از کاهش آن است. چراکه با بالا رفتن سطح صدا، بهویژه در مسترهایی با داینامیک بالا، احتمال بروز پیکهای بیننمونهای (Inter-sample Peaks) و در نتیجه دیستورشن در حین پخش افزایش مییابد. در مقابل، کاهش بلندی صدا معمولاً باعث ایجاد چنین مشکلی نمیشود.
پلاگینهای نمایشدهندهی میزان کاهش یا افزایش بلندی صدا (Loudness Penalty) تنها نشان میدهند که موسیقی شما تا چه اندازه توسط سرویسهای استریم تقویت یا تضعیف خواهد شد. این اطلاعات میتوانند مفید باشند — اما تنها در صورتی که در کنار میزان پیک واقعی مستر و اثر فرآیند کدگذاری (Encoding) بر آن بررسی شوند.
در نتیجه، اگرچه استفاده از این پلاگینها میتواند مفید باشد، تمرکز اصلی شما هنگام مسترینگ برای استریم باید بر جلوگیری از دیستورشن و در نظر گرفتن نحوهی تبدیل فایل PCM به فرمتهای فشرده باشد. این نگاه، بخشی از درک صحیح بهترین سطح مسترینگ برای پلتفرمهای استریم موسیقی است — سطحی که نهتنها مطابق با استاندارد LUFS باشد، بلکه از بروز پیکهای ناخواسته و افت کیفیت صوتی نیز جلوگیری کند.
نتیجه گیری
مقدار -14 LUFS برای اکثر سرویسهای استریم کافی خواهد بود.
مسترینگ برای پلتفرمهای استریم ممکن است در نگاه اول پیچیده به نظر برسد، اما در واقع آنقدرها هم دشوار نیست. اگر این سؤال برایتان پیش آمده که موسیقیتان را با چه سطحی مستر کنید، مقدار -14 LUFS (لادنس یکپارچه) نقطهی شروع بسیار خوبی است. این مقدار در بیشتر سرویسهای استریم عملکرد مناسبی دارد و همچنین مقدار پیشفرض نرمالسازی در یکی از محبوبترین پلتفرمها، یعنی Spotify، نیز هست. به همین دلیل میتوان آن را بهترین سطح مسترینگ برای پلتفرمهای استریم موسیقی در نظر گرفت.
بهجای صرف ساعتها برای بحث دربارهی بلندی صدای ایدهآل در هر پلتفرم، بهتر است تمرکز خود را بر عواملی بگذارید که میتوانند آسیب جدیتری به مستر نهایی شما وارد کنند؛ از جمله اعوجاجهایی که ممکن است در فرآیند رمزگذاری (Encoding) یا تبدیل دیجیتال به آنالوگ (D/A Conversion) بهوجود بیایند.
اگر مسترینگ شما بیش از حد بلند باشد، یا در فرآیند نرمالسازی به سطح بلندی بالایی برسد، اوجهای بیننمونهای (Inter-sample Peaks) ممکن است باعث اعوجاج شنیداری شوند — حتی اگر در خروجیتان چنین اوجهایی نمایش داده نشوند.
این مشکل در مرحلهی رمزگذاری (Encoding) شدت مییابد؛ زیرا ممکن است باعث ناهماهنگیهایی در کوانتایز دامنهی سیگنال شده و منجر به افزایش اوجهای بیننمونهای و حتی اوجهای عادی شود، که در صورت شدید بودن میتوانند موجب کلیپ و دیستورشن شوند.
برای جلوگیری از این مشکلات و دستیابی به بهترین سطح مسترینگ برای پلتفرمهای استریم موسیقی، استفاده از دو ابزار ضروریست:
۱. متر واقعی اوج (True Peak Meter) برای کنترل دقیق پیکها
۲. پلاگین AURoundTripAAC برای شبیهسازی تأثیر رمزگذاری
اگر موسیقی خود را با بلندی صدای -14 LUFS مستر کنید و اوجهای آن را در متر True Peak تا حدود -2 دسیبل کنترل نمایید، میتوانید اطمینان داشته باشید که مستر شما در اکثر سرویسهای استریم به خوبی پخش خواهد شد — بدون اعوجاج و با حفظ کیفیت صوتی مطلوب. این رویکرد، نقطهی شروع قابل اعتمادی برای رسیدن به بهترین سطح مسترینگ برای پلتفرمهای استریم موسیقی بهشمار میرود.
برای درک بهتر این اصول و آشنایی با اشتباهات رایج در این مسیر، پیشنهاد میکنیم مقالهی «اشتباهات رایج در مسترینگ و راههای جلوگیری از آن» را نیز مطالعه کنید.