کالیبره کردن تنظیمات میکس

فرآیند میکس زمانی به طور قابل توجهی سادهتر خواهد شد که زنجیرههای پردازشی شما به گونهای تنظیم شوند که در مواجهه با سطوح ورودی یکسان، نتایج مشابهی تولید کنند. این امر میتواند به دقت و ثبات بیشتر در میکس کمک کند، بهویژه زمانی که کالیبره کردن تنظیمات میکس به درستی انجام شود.
موضوعهای گین استیجینگ (Gain staging) و مراجع سطح صدا (reference levels) سالهاست که در دنیای صدا توجه زیادی را به خود جلب کردهاند. با این حال، موضوع دیگری وجود دارد که به شدت مرتبط و بسیار حیاتی است و متأسفانه اغلب نادیده گرفته میشود: کالیبراسیون.
استفاده از سیگنال آزمایشی زمانی که قصد بازیابی میکس آنالوگ را دارید یا بهمنظور اطمینان از ثابت ماندن خروجی یک دستگاه آنالوگ مشابه وضعیت قبلی (که قطعاً امری بدیهی نیست) اهمیت دارد. با این حال، ایده استفاده از کالیبراسیون با سیگنالها بهعنوان ابزاری خلاقانه، تا زمانی که تکنیک “براورایز” مایکل براور معرفی نشد، کمتر مورد توجه قرار گرفت. همچنین، وانس پاول نکات مهمی در خصوص فرآیند کالیبراسیون و نحوه استفاده از آن در ورکفلو به اشتراک گذاشته است.
علاوه بر این، کالیبراسیون زمانی که بهطور کامل در محیط دیجیتال کار میکنید نیز به همان اندازه مفید است. دلیل واضحی وجود دارد که چرا براور و دستیارش تمام تلاش خود را کردند تا تنظیمات کالیبراسیون آنالوگ تکنیک براورایز را بهطور دقیقتری زمانی که بهطور کامل به دیجیتال منتقل شد، بازسازی کنند. کالیبره کردن تنظیمات میکس در این فرآیند میتواند به دقت و هماهنگی بیشتر در خروجی نهایی کمک کند.
کالیبراسیون میتواند وظایف بسیاری را برای شما انجام دهد که همگی به نفع فرآیند میکس هستند.
مهمترین مزایای کالیبره کردن تنظیمات میکس
- ایجاد یک ساختار سطحی آشنا که برای هر میکس یکسان است.
- باعث میشود میکسهای شما از نظر سطح صدا بسیار یکپارچه و هماهنگ باشند.
- بسیاری از تنظیمات فنی را از فرآیند میکس حذف میکند تا شما بتوانید بیشتر بر خلاقیت و جنبههای هنری کار خود تمرکز کنید. کالیبره کردن تنظیمات میکس به این ترتیب به بهبود کارایی و کیفیت نهایی کمک خواهد کرد.
برای روشنتر کردن این موضوع، اجازه دهید یک مثال عملی از استودیویی که بهطور منظم در آن کار میکنم، ارائه دهم. در رکهای این استودیو تجهیزات زیادی وجود دارند که همگی به کانورترها متصل هستند و به عنوان اینسرتهای سختافزاری در DAW تنظیم شدهاند. از آنجا که افراد مختلف از استودیو برای میکس استفاده میکنند، پیشنهاد دادم که یک کالیبراسیون ثابت راهاندازی کنیم تا بازخوانی تنظیمات بهراحتی انجام شود.
اولین قدم این بود که پارامترهای کمپرسور مانند حمله (Attack)، رهاسازی (Release) و نسبت (Ratio) به گونهای تنظیم شوند که صدای خوبی به عنوان نقطه شروع تولید کنند. از آن زمان هیچکس احساس نیاز به تغییر آنها نداشته است. سطح مرجع ما ‑18dBFS برای +4dBU است، به این معنی که سیگنال تست در ‑18dBFS در DAW معادل 0VU در میتر آنالوگ است.
در گام بعدی، سیگنال تست ‑18dBFS را از DAW ارسال کردم و هر کمپرسور را بهگونهای کالیبره کردم که این سیگنال 3dB کاهش گین تولید کند و در عین حال 3dB افزایش گین در خروجی ایجاد شود. به این ترتیب، تمام کمپرسورها سیگنال ‑18dBFS را به DAW باز میگرداند. این به این معنی است که زمانی که سیگنالی مطابق با استیجینگ گین و ساختار سطحی که ما معمولاً با آن کار میکنیم به این کمپرسورها وارد میشود، مقدار قابل پیشبینی از کمپرسور را تولید میکنند و سطح ثابت باقی میماند.
این روش بهخوبی با نحوه عملکرد اینسرتهای سختافزاری در بیشتر DAWها همراستا است: اگر بخواهید کمپرسور بیشتری یا کمتری استفاده کنید، میتوانید به سادگی سیگنال بیشتری یا کمتری از DAW ارسال کنید. به این معنی که تا زمانی که هیچکس پارامترهای کمپرسور سختافزاری را تغییر ندهد، ذخیره و بارگذاری یک DAW کافی است تا میکس بهطور کامل بازیابی شود. این فرآیند بهویژه با کالیبره کردن تنظیمات میکس سازگاری کامل دارد و به شما امکان میدهد که کنترل بیشتری روی نتایج خروجی داشته باشید.
تمام این دستگاههای کالیبرهشده همچنین میتوانند اطلاعات ارزشمندی در اختیار شما قرار دهند زمانی که استیجینگ گین شما به درستی تنظیم نشده باشد. بهعنوان مثال، اگر یک گیتار آکوستیک که به آرامی نواخته شده، به محض شروع 6dB کمپرسور تولید کند، این نشاندهنده این است که ممکن است صدای آن به طور غیرمعمول بلند باشد. البته ممکن است این دقیقاً همان چیزی باشد که شما به دنبالش هستید، اما داشتن چنین هشدارهایی میتواند به شما کمک کند تا از تنظیمات غیرمنتظره و ناخواسته جلوگیری کنید و به طور مؤثری کالیبره کردن تنظیمات میکس را برای بهبود کنترل و کیفیت میکس خود انجام دهید.
استفاده از نرم افزار برای کالیبره کردن تنظیمات میکس
کالیبراسیون به همان اندازه برای زمانی که بهطور کامل در محیط دیجیتال (داخل DAW) میکس میکنید مفید است. پیشنهاد میشود از پلاگینهای کمپرسور مورد علاقهتان استفاده کنید و پریستهایی بسازید که دقیقاً همانطور که قبلاً توضیح داده شد عمل کنند. یک سیگنال با سطح مرجع خود، چه ‑18، ‑20، ‑16 dBFS یا هر سطح دیگری که استفاده میکنید، ایجاد کنید. سپس، پارامترهای کمپرسور را به تنظیماتی که معمولاً از آنها استفاده میکنید یا بهعنوان نقطه شروع تنظیم میکنید، تطبیق دهید.
آستانه (Threshold) را طوری تنظیم کنید که 3dB کمپرسور تولید کند (یا 1dB اگر ترجیح میدهید) و سطح خروجی را طوری تنظیم کنید که گین واحد حفظ شود. این تنظیمات به شما کمک میکند تا کنترل دقیقی بر روی پردازش سیگنال داشته باشید و کالیبره کردن تنظیمات میکس به روشی مؤثر انجام شود. حتی میتوانید این تنظیمات را بهعنوان پریست پیشفرض ذخیره کنید تا در میکسهای آینده از آنها استفاده کنید.
چرا باید هر بار آستانه کمپرسور را مطابق با میکس تنظیم کرد، وقتی میتوان میکس را طوری تنظیم کرد که با آستانه سازگار باشد؟
کالیبراسیون در میکس، بهویژه در باسها، از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا در این بخش، میکس بهطور مستقیم وارد کمپرسورها میشود. در تنظیمات استودیو شخصی هیبریدی من، تمام کمپرسورهای چندباس بهگونهای کالیبره شدهاند که مقدار کمپرس مناسب را ایجاد کرده و گین واحد را با سیگنال استریو ‑18dBFS حفظ کنند. سپس، کمپرسور باس نهایی بهگونهای تنظیم شده است که با سیگنال ‑14dBFS، کاهش گین 1dB تولید کرده و گین واحد را حفظ کند. این روش زمانی که از مرجع ‑18dBFS استفاده میکنم، بسیار مؤثر است زیرا تمامی این سیگنالها در باس نهایی جمع میشوند.
در این حالت، زمانی که کمپرسور را از ابتدا روشن نگه میدارم و فشار زیادی به آن وارد میکنم، میدانم که میکس به طور غیرعادی بلند است. بنابراین، مهم است که کالیبره کردن تنظیمات میکس را بر اساس ویژگیهای میکس خود انجام دهید. این کار به شما امکان میدهد تا کنترل دقیقتری بر پردازش بخشهایی مانند باس داشته باشید. چرا باید هر بار آستانه کمپرسور را مطابق با میکس تنظیم کنم، وقتی میتوانم میکس را طوری تنظیم کنم که با آستانه سازگار باشد؟
در واقع، تنظیم آستانه کمپرسور بهطور دقیق، میتواند به شما کمک کند که از مشکلات افزایش غیرمنتظره سطح صدا جلوگیری کرده و پردازش بهینهتری برای باسها داشته باشید. این کار باعث میشود که میکس شما در هنگام کالیبراسیون و استفاده از کمپرسورها بهصورت یکنواخت و دقیق تنظیم شود.
حتی میتوانید EQهای خود را کالیبره کنید تا به دقت بالاتری در پردازش سیگنالها دست یابید. فرض کنید از یک پُلتک روی باس نهایی استفاده میکنید که بسیار محبوب است. برای شروع، سیگنال را روی سطح باس نهایی دلخواه خود تنظیم کنید (برای من ‑14dBFS است، یعنی 4dB بالاتر از مرجع من)، سپس فرکانس سیگنال را به 100Hz تغییر دهید و سطحی که در میتر DAW شما نمایش داده میشود را یادداشت کنید. حالا فرکانس پایین دلخواه خود را در پُلتک افزایش دهید تا 1dB سطح صدا اضافه شود. سپس فرکانس سیگنال را به 10 یا 12 kHz تغییر دهید و فرکانس بالای EQ دلخواه خود را نیز زیاد کنید تا 1dB سطح صدا اضافه شود.
در این فرآیند، ممکن است متوجه شوید که تغییرات در پُلتک دقیقاً به dB مشخص نمیشود. این امر به دلیل تاثیرات پیچیدهای است که EQ بر سیگنالها میگذارد و بهویژه در تنظیمات کالیبراسیون، این تغییرات میتوانند در دقت پردازش میکس تأثیرگذار باشند. این روش به شما کمک میکند تا کالیبراسیون تنظیمات میکس را برای فرکانسهای مختلف بهطور دقیقتری اعمال کرده و از نتایج یکنواختتری در میکسهای مختلف بهرهبرداری کنید.
اما کالیبراسیون تنها به اینجا ختم نمیشود. یک روش مؤثر و کاربردی برای کالیبره کردن تنظیمات میکس و زنجیرههای پردازش موازی، پیروی از روش ونس پاول است. در این روش، ابتدا یک سیگنال تست با سطح مرجع خود را روی یک ترک صوتی قرار دهید و آن را به باس نهایی ارسال کنید. سپس این سیگنال را با گین واحد به زنجیرههای موازی خود ارسال کرده، یکی یکی فیدرهای برگشتی آنها را طوری تنظیم کنید که سطح صدای باس نهایی 1dB افزایش یابد.
بسته به نوع زنجیره موازی که استفاده میکنید، ممکن است فرکانسهای سیگنال تست غیر از 1kHz برای شما بهتر عمل کنند. ونس پاول ترجیح میدهد از 400Hz استفاده کند، زیرا احساس میکند این فرکانس بیشتر در “موسیقی” قرار دارد تا سیگنال استاندارد 1kHz. برای پردازش موازی باس یا درام کیک، 100Hz میتواند بهترین گزینه باشد.
این روش نقطه شروع عالی برای انواع پردازشهای موازی است، اما میتوان آن را متناسب با نیازهای خاص هر پروژه تنظیم کرد. همچنین، کالیبره کردن تنظیمات میکس زنجیره موازی پیش از این کار، یک تمرین مفید است. اگر هدف این است که کمپرسور درام موازی حدود 6dB کمپرس تولید کند، از سیگنال مرجع برای تنظیم آن استفاده میشود.
در صورتی که از تنظیمات ثابت و اثباتشدهای در یک زنجیره موازی استفاده میشود که بهخوبی عمل میکند، بهتر است آن را تغییر نداد. چرا که فیدرها بههرحال تنظیم میشوند و گین واحد در داخل یک زنجیره موازی اهمیت کمتری دارد.
این روش به کالیبراسیون تنظیمات میکس کمک میکند تا پردازشهای موازی با دقت بیشتری انجام شوند و نتایج یکنواخت و قابل پیشبینیتری بهدست آید.
افزایش سرعت
پس از سالها استفاده و تنظیم دقیق سیستم میکس کالیبرهشده، فرآیند میکس بهطور چشمگیری سادهتر و سریعتر میشود. با هدایت و ارسال ترکها به باسها و زنجیرههای موازی طبق تنظیمات کالیبرهشده، تمامی اجزای میکس بهطور خودکار به وضعیت مطلوب میرسند. در ابتدا با استفاده از فیدرها و کنترلهای پان، تعادل اولیه تنظیم میشود و سپس تمامی ترکها به باس استریو نهایی و کمپرسور باس نهایی ارسال میشوند تا سطح صدا و بلندی مناسب برای میکس به دست آید. این روش باعث میشود که تنظیمات میکس بهطور دقیق و سریع به حالت مطلوب برسد.
پس از رسیدن به تعادل و تنظیمات کمپرسور باس نهایی، این وضعیت بهعنوان مرجع ذخیره شده و سپس تمامی اجزای میکس به باسهای مختلف و زنجیرههای موازی کالیبرهشده هدایت میشوند. این فرآیند معمولاً کمتر از دو دقیقه طول میکشد و پس از آن، با فشردن دکمه Play و مقایسه با حالت مرجع، میکس به طور چشمگیری مشابه رکورد نهایی خواهد بود، با چسبندگی، ضربه و هیجان بیشتر.
در صورتی که نیاز به کاهش سطح صدا باشد، از VCA اصلی برای تنظیم دقیق حجم تمام ترکها استفاده میشود، بهگونهای که تعادل نسبی حفظ شده و میکس با تنظیمات دلخواه ادامه مییابد. این روش کارآمد بهطور مؤثری زمان و تلاش مورد نیاز برای میکس را کاهش میدهد و باعث بهینهسازی سریعتر فرآیند میکس میشود.
چند کلمه پایانی: این مطلب بهعنوان یک معرفی برای کالیبره کردن تنظیمات میکس ارائه شده است. اگر هنوز از این ابزار قدرتمند استفاده نکردهاید یا این مطلب برای شما یادآوری باشد، باید بدانید که چقدر میتواند در بهینهسازی روند کار شما در محیطهای مختلف مفید باشد. در هر صورت، باید یک روش کالیبره کردن تنظیمات میکس پیدا کنید که کاملاً با نیازهای شما سازگار باشد و آن را بهطور ثابت اعمال کنید. اگر پس از چند میکس احساس کردید که برخی از تنظیمات بهطور کامل مناسب نیستند، بهطور دقیق تنظیمات را اصلاح کنید. وقتی روش کالیبره کردن تنظیمات میکس خود را پیدا کردید، میتوانید با اعتماد به نفس و سرعت بیشتری به میکس پرداخته و به نتایج بهتری دست یابید. چرا که در نهایت این همان چیزی است که هر مهندس صدا به دنبال آن است.
کالیبره کردن کمپرسور پلاگین
- بلندگوهای خود را بیصدا کنید: این کار برای جلوگیری از ورود سیگنالهای ناخواسته به محیط شما انجام میشود.
- استفاده از پلاگین سیگنال تست: شما به یک پلاگین نیاز دارید که یک سیگنال تست سینوسی با فرکانس و سطح انتخابی شما تولید کند. بیشتر DAWها چنین پلاگینی دارند، و اگر DAW شما این را ندارد، میتوانید از پلاگینهای رایگانی که برای این منظور طراحی شدهاند، استفاده کنید.
- انتخاب فرکانس و سطح مرجع: برای کالیبراسیون عمومی، فرکانس استاندارد 1kHz توصیه میشود. همچنین سطح مرجع معمولاً ‑18dBFS است که برای بیشتر محیطهای میکس رایج است.
- استفاده از متر VU: در حالی که میتوانید از مترهای داخلی DAW استفاده کنید، بهتر است از متر VU استفاده کنید، چرا که این متر تأثیر پانینگ DAW را نادیده میگیرد و اندازهگیری دقیقتری ارائه میدهد. میتوانید از مترهای VU رایگان یا پلاگینهایی مثل VUMT از Klanghelm استفاده کنید.
- ایجاد ترکهای مونو و استریو: یک ترک مونو و یک ترک استریو در DAW خود ایجاد کنید. سپس ژنراتور سیگنال تست را در اولین اسلات هر یک وارد کرده و آن را روی سینوسی، 1kHz و سطح مرجع انتخابی تنظیم کنید.
- متر VU را بررسی کنید: متر VU را در اسلات سوم وارد کنید و بررسی کنید که آیا 0VU را نشان میدهد یا خیر. اگر نشان نمیدهد، کالیبراسیون داخلی متر VU را بررسی کنید و آن را تنظیم کنید.
با این روش، کمپرسور پلاگین شما بهطور دقیق کالیبره میشود و میتوانید از آن در میکسهای خود با اطمینان استفاده کنید.

- کمپرسور را در اسلات دوم وارد کنید: از نسخه مونو کمپرسور در ترک مونو و نسخه استریو آن در ترک استریو استفاده کنید.
- تنظیم پارامترهای کمپرسور: تنظیمات معمولی خود برای نسبت، حمله (Attack) و رهاسازی (Release) را وارد کنید. این پارامترها باید همانهایی باشند که معمولاً در میکسهای خود استفاده میکنید.
- تنظیم آستانه یا کنترل ورودی: بسته به توپولوژی کمپرسور، آستانه (Threshold) یا ورودی (Input) یا کنترل کاهش پیک (Peak Reduction) را تنظیم کنید تا کمپرسور کاهش گین مورد نظر شما را نشان دهد. توصیه میشود کاهش گین بیشتر از 3dB نباشد.
- تنظیم خروجی یا گین جبران: حالا کنترل خروجی (Output) یا گین جبران (Make-up Gain) را تنظیم کنید تا میتر VU دوباره 0VU را نشان دهد. این کار برای حفظ سطح صدای ثابت ضروری است.
- ذخیره پیشتنظیمها: این تنظیمات را میتوانید بهعنوان پیشفرض یا پیشتنظیم ذخیره کنید. همچنین میتوانید پیشتنظیمهایی برای کاهش گین 1، 2 و 3 دسیبل یا پیشتنظیمهایی با نسبتهای مختلف ذخیره کنید.
- تنظیم نسبت برای کاهش گین: معمولاً هرچه نسبت کمپرسور پایینتر باشد، میتوانید کاهش گین بیشتری را از ابتدا اعمال کنید.
با انجام این مراحل، کمپرسور پلاگین شما بهطور دقیق کالیبره میشود و میتوانید از آن برای هر میکس یا پروژه بهطور مؤثر و ثابت استفاده کنید.
کالیبراسیون کردن با مثال واقعی

برای درک بهتر مفهوم کالیبره کردن تنظیمات میکس، بررسی یک نمونه واقعی از کاربرد آن در یک سیستم هیبریدی میتواند بسیار مفید باشد. در چنین سیستمی که از ترکیب تجهیزات دیجیتال و آنالوگ استفاده میشود، هماهنگی و تطبیق سطوح سیگنالها اهمیت زیادی دارد. بهعنوان مثال، زمانی که سطح مرجع ‑18dBFS برابر با 0VU تعریف میشود، تمام تجهیزات از جمله کمپرسورها، EQها و باسهای استریو باید بر همین مبنا کالیبره شوند. در این حالت، سیگنالی که از DAW به تجهیزات آنالوگ ارسال میشود، دقیقاً با همان شدت به سیستم بازمیگردد و امکان انجام پردازش دقیق و بدون نوسان سطح صدا را فراهم میسازد. این فرآیند باعث میشود تمام اجزای زنجیرهی سیگنال در هماهنگی کامل کار کنند و میکس نهایی از شفافیت، انسجام و تعادل مناسبی برخوردار باشد. بنابراین، کالیبره کردن تنظیمات میکس نهتنها یک اقدام فنی، بلکه یک ضرورت برای دستیابی به کیفیت حرفهای در فرآیند تولید صدا است. دو باس استریو زیر نیز به این روش کالیبره شدهاند:
ریتم (درامز، بیس، پرکاشن):
۳ دسیبل فشردهسازی، حفظ گِین یکنواخت (unity gain)، بههمراه اکولایزر که بهکمک تون تست مناسب، هر یک از باندهای فرکانسی پایین، میانی و بالا را بهمیزان ۱ دسیبل تقویت میکند. خروجی ترکیبی این تنظیمات برابر با +۱ دسیبل است.
سازها و افکتها:
۱ دسیبل فشردهسازی، حفظ گِین یکنواخت (unity gain)، بدون استفاده از اکولایزر.
باسهای وکال مونو:
هرکدام بهگونهای کالیبره شدهاند که در حالت گِین یکنواخت (unity gain)، فشردهسازی به میزان ۵ دسیبل اعمال کنند. با این حال، معمولاً سطح ارسال (send) بهگونهای تنظیم میشود که فشردهسازی بین ۱ تا ۳ دسیبل باشد و فضای کافی برای افزایش بعدی باقی بماند.
باسهای اصلی موازی (Parallel) بهصورت زیر کالیبره شدهاند:
باس موازی ریتم:
۵ دسیبل فشردهسازی با گِین یکنواخت، فیدر تنظیم شده برای افزودن ۱ دسیبل به سطح کلی میکس.
باس موازی سازها و وکال:
۳ دسیبل فشردهسازی با گِین یکنواخت، فیدر تنظیم شده برای افزودن ۱ دسیبل به سطح کلی میکس (از آنجا که تعداد زیادی سیگنال به این باس موازی ارسال میشود، در عمل معمولاً میزان فشردهسازی بین ۴ تا ۶ دسیبل متغیر است).
برای مثال: کل زنجیرهی باس مستر بهگونهای کالیبره شده است که ‑14dBFS برابر با 0VU (۴ دسیبل بالاتر از مرجع) و به شکل زیر تنظیم شده است:
SSL Fusion: درایو تنظیم شده مطابق با ترجیحات، خروجی برای گِین یکنواخت جبران شده است.
اینسر (قبل از اکولایزر): کمپرسور SSL XR626 تنظیم شده برای اعمال ۱ دسیبل فشردهسازی، گِین یکنواخت.
۱.۵ دسیبل تقویت در ۵۰ هرتز و ۱ دسیبل تقویت در ۱۲ کیلوهرتز، اندازهگیری شده با فرکانسهای مربوطه از ژنراتور تون.
کمپرسور HF تنظیم شده برای بازگرداندن ۱ دسیبل تقویت بالا به حالت یکنواخت با تست تون ۱۲ کیلوهرتز.
تصویر استریو مطابق با ترجیحات تنظیم شده، ترانسفورماتور روشن است.
خروجی بیشتر برای گِین یکنواخت با کل زنجیره تنظیم شده است.
ارسالهای موازی: استفاده از گِین یکنواخت یا شروع از سطح گین پایین؟
به طور کلی، دو روش برای استفاده از ارسالها وجود دارد: یکی این است که از سطح صدای پایین شروع کرده و ارسالها را افزایش دهید تا به اثر دلخواه برسید، و دیگری این است که ارسالها را در گِین یکنواخت قرار دهید و تنها میزان بازگشت سیگنالها را تنظیم کنید.
هر دو روش برای ارسالهای پیشفیدر و پسفیدر کاربرد دارند. در صورتی که از روش دوم با ارسالهای پسفیدر استفاده کنید، دقیقاً نسخهای از تنظیمات فیدر شما به دست میآید. این روش برای پردازش موازی که در بسیاری از ترکها به اشتراک گذاشته میشود، بسیار مفید است؛ مانند “rear bus” معروف اندرو شپز. همچنین، این رویکرد کالیبره کردن تنظیمات میکس برای پردازشهای موازی را سادهتر میکند، بهویژه زمانی که از روش ونسی پاول که در مقاله ذکر شده استفاده شود.
اسپیکرها را بیصدا نگه دارید! ابتدا زنجیره موازی خود را تنظیم کرده و سیگنال را از یک ترک تولید کننده صدا به آن ارسال کنید با گین یونیتی. حالا فیدر برگشت زنجیره موازی را پایین بیاورید. این بار، VU را روی بوس مستر قرار دهید. با ارسال سیگنال از ترک تولید کننده صدا به بوس مستر، باید 0VU را برای سیگنال استریو یا مقدار کمتری برای سیگنال مونو مشاهده کنید، که بستگی به قانون پن شما دارد (معمولاً -3dB). حالا فیدر برگشت زنجیره موازی را بالا بیاورید تا VU روی بوس مستر 1dB افزایش یابد. این فرایند را برای هر زنجیره موازی بهطور جداگانه تکرار کنید. مقادیر فیدرها را در قالب ذخیره کنید برای مراجعه بعدی. این روش به شما اطمینان میدهد که پردازشهای موازی اصلی شما همگی سطح یکسانی به میکس اضافه میکنند. من معمولاً فیدرهای دو بوس موازی اصلی خود را در تقریباً هر میکس تنظیم میکنم، اما همیشه از مقادیر پیشفرض شروع میکنم، چون بسیار خوب عمل میکند و تعادل کلی میکس تغییر نمیکند. از آزمایش با اضافه کردن مقادیر مختلف گین احساس راحتی کنید و ببینید چه چیزی برای شما بهترین کار را میکند.
کالیبره کردن اسپیکر
در کنار تنظیم گین، کلمه «کالیبره کردن» اغلب در رابطه با سیستمهای مانیتورینگ استودیویی به کار میرود. بسیاری از متخصصان معتقدند که داشتن یک سیستم مانیتورینگ که به سطح مشخصی از فشار صوتی نسبت به ورودی معین پاسخ دهد، رویکرد مناسبی است. مانند کالیبره کردن تنظیمات پردازش، این روش به شما کمک میکند تا به سرعت متوجه شوید که آیا صدای شما خیلی بلند، کم، تیز یا تاریک است. علاوه بر این، کالیبره کردن میتواند به معنای استفاده از ابزارهایی مانند Sonarworks Reference، Trinnov یا Genelec GLM باشد تا پاسخ فرکانسی اسپیکرها را اصلاح کنید و در تنظیمات فراگیر، شامل همزمانسازی زمانی اسپیکرها برای بهینهسازی زمان رسیدن صدا به نقطه شنیداری شما باشد.