راهنمای انتخاب و نصب ساب ووفر

طراحی یا تنظیم نادرست سابووفر میتواند تأثیر منفی قابل توجهی بر دقت مانیتورینگ در محیطهای حرفهای استودیویی داشته باشد. در این مقاله، به بررسی عملکرد انواع مختلف سابووفرها میپردازیم و روشهای بهکارگیری صحیح آنها را برای دستیابی به صدایی دقیق و متعادل شرح میدهیم.
با تمرکز بر نحوه انتخاب، نصب و پیکربندی مؤلفههای کلیدی، نشان میدهیم که چگونه میتوان سابووفر را به گونهای تنظیم کرد که نهتنها بیس دقیق و کنترلشدهای ارائه دهد، بلکه کاملاً با سیستم مانیتورینگ اصلی یکپارچه شود؛ و به بهبود تجربه شنیداری کمک کند.
با اینکه سابووفر یکی از کلیدیترین اجزای تجهیزات استودیویی حرفهای محسوب میشود، هنوز در ذهن بسیاری از کاربران با مفاهیمی چون صدایی اغراقشده، مبهم و بیشازحد باسدار گره خورده است. این تصور نادرست، معمولاً از بهکارگیری نادرست یا تنظیمات غیرحرفهای این ابزار تخصصی ناشی میشود. در این مقاله، بهصورت دقیق و فنی بررسی خواهیم کرد که چرا چنین برداشتهایی شکل میگیرند و چگونه میتوان با شناخت صحیح و پیکربندی اصولی، عملکرد واقعی سابووفر را تجربه کرد.
صرفنظر از دیدگاه شخصی افراد، امروزه سابووفرها به بخشی جداییناپذیر از زنجیرهٔ بازتولید صدا تبدیل شدهاند؛ بهویژه با توجه به در دسترس بودن تجهیزات صوتی چندکانالهٔ خانگی برای پخش محتوای ویدئویی DVD.
به صورت تئوری، ترکیب مانیتورهای اصلی کوچکتر با یک سابووفر، راهکاری هوشمندانه و کاربردی در طراحی سیستمهای مانیتورینگ محسوب میشود. این رویکرد نهتنها میتواند به بهبود عملکرد صوتی در محیطهای محدود کمک کند، بلکه در بسیاری از سناریوها—بهویژه در اتاقهای میکس با فضای محدود—جایگزینی ایدهآل برای بلندگوهای فولرنج بزرگ و سنگین خواهد بود.
یکی از مزایای کلیدی این سیستمها، افزایش دقت در تصویربرداری صوتی (Stereo Imaging) است؛ چراکه مانیتورهای کوچکتر معمولاً پاسخ فاز دقیقتری در بازهٔ فرکانسهای میانی و بالاتر دارند. از سوی دیگر، با انتقال مسئولیت بازتولید فرکانسهای پایین به سابووفر، فشار از روی درایورهای مانیتورها برداشته میشود و در نتیجه، پدیدهٔ دیستورشن بینمدی (Intermodulation Distortion) در محدودهٔ میانی کاهش مییابد.
با این حال، در عمل دستیابی کامل به این مزایا همواره ممکن نیست. عوامل متعددی مانند طراحی ناهماهنگ سیستم، محل قرارگیری نادرست سابووفر یا عدم تنظیم صحیح کراساوور میتوانند مانع از تحقق عملکرد ایدهآل شوند—موضوعی که در ادامه بهصورت تخصصی به آن خواهیم پرداخت.
هنگام گفتگو با صدابرداران دربارهٔ سابووفرها، معمولاً فهرستی از نارضایتیهای رایج مطرح میشود. اغلب افراد از نبود هماهنگی با بلندگوهای اصلی، بیس ناهموار، صدای یکنواخت در فرکانسهای پایین، ضعف در زمانبندی و کمبود هدروم در بخش بیس شکایت دارند.
تمام این موارد – و حتی بسیاری از مشکلات دیگر – کاملاً قابل درک و اغلب ناشی از سیستمهایی هستند که بهدرستی طراحی یا تنظیم نشدهاند. در بسیاری از موارد، حتی یک ناهماهنگی جزئی یا اشتباه در جایگذاری میتواند عملکرد یک سیستم توانمند را بهطور کامل مختل کند.
ساب ووفر چیست؟
اصطلاح «سابووفر» معمولاً به دو شکل مختلف تفسیر میشود.
در تفسیر اول، سابووفر بخشی از سیستم صوتی است که وظیفهی پخش فرکانسهای بسیار پایین را بر عهده دارد؛ یعنی از جایی شروع به کار میکند که بلندگوی اصلی دیگر قادر به تولید مؤثر صدا در آن محدوده نیست. در این مقاله، این نوع از سابووفر را نوع A مینامیم.
تفسیر دوم – در حوزهٔ صدای حرفهای، تفسیر دقیقتری از عملکرد سابووفر وجود دارد که نسبت به تعاریف رایج کاربرد تخصصیتری دارد. در این رویکرد—که از این پس با عنوان نوع B از آن یاد میکنیم—سابووفر از همان نقطهای وارد عمل میشود که پاسخ فرکانسی بلندگوی اصلی در محدودهٔ پایین بیس به تدریج افت میکند. این فرآیند بهگونهای طراحی میشود که بازهٔ فرکانسی سیستم تا مرز شنوایی انسان (تقریباً ۲۰ هرتز) و حتی پایینتر، در صورت امکان، ادامه یابد. این محدودهٔ سیگنال اغلب با عنوان ساببیس (sub-bass) شناخته میشود، لازم به ذکر است که از نظر فنی، فرکانسهای پایینتر از ۲۰ هرتز در دستهٔ اینفرابیس (Infra-bass) یا اینفراساوند (Infrasound) قرار میگیرند؛ با این حال، در بسیاری از متون تخصصی، برای سادهسازی، همهٔ این محدوده بهطور کلی زیر عنوان ساببیس آورده میشود.
بیشتر سابووفرهایی که امروزه در بازار موجود هستند، در دستهٔ نوع A قرار میگیرند. این دسته شامل مدلهای نهچندان قابل اطمینانِ مورد استفاده در سیستمهای HI-FI خانگی، سینمای خانگی و برخی سیستمهای صوتی خودرو نیز میشود.
در حالی که استاندارد سابووفرهای سینمای خانگی پاسخدهی تا فرکانس ۳۰ هرتز را الزامی میداند، برخی از تولیدکنندگان این الزام را نادیده میگیرند.
بسیاری از کاربران نیز بهاشتباه تصور میکنند، هر دستگاهی که بتواند در حدود فرکانس ۵۰ هرتز، سطح فشار صدای بسیار بالایی (SPL) تولید کند، سابووفر محسوب میشود؛ در حالیکه این برداشت نادرست است. چنین تصوراتی باعث بازتکرار مجموعهای از مشکلات شناختهشده مانند «بیس یکنواخت» و سایر معایبی شدهاند که از نخستین نسلهای طراحی بلندگوهای پورتدار بهجا ماندهاند.
درک این موضوع که چرا چنین سابووفرهایی تا این اندازه رایج شدهاند، چندان دشوار نیست. از نظر فنی، تولید دستگاههایی که بتوانند در فرکانسهای بالاتر از حدود ۴۰ هرتز سطح فشار صدای بالا (SPL) ایجاد کنند، نسبتاً ساده است. همچنین تولید صدای قدرتمند در یک پهنای باند محدود نیز کار پیچیدهای نیست. چالش واقعی آن است که بتوان دستگاهی طراحی کرد که در عین داشتن خروجی بالا، پهنای باند وسیعی را پوشش دهد و در عین حال از نظر ابعاد نیز قابل قبول باشد. با توجه به قوانین فیزیک، هرچه فرکانس کاهش مییابد، دستیابی به این ترکیب از عملکرد و ابعاد، بهمراتب دشوارتر میشود.

بلندگوهای نوع B تنها توسط تعداد محدودی از تولیدکنندگان حرفهای طراحی و عرضه میشوند؛ دلیل اصلی این مسئله به چالشهای فنی در بازتولید فرکانسهای بسیار پایین با سطح فشار صوتی متوسط تا بالا (SPL) بازمیگردد. برای تولید دقیق و پایدار این محدودهٔ فرکانسی، لازم است حجم قابلتوجهی از هوا جابهجا شود—چالشی که تنها با بهکارگیری فناوریهای پیشرفتهای نظیر درایورهایی با قطر بزرگ، دامنهٔ حرکتی بالا (High Excursion)، آمپلیفایرهای قدرتمند، یا ترکیبی از این عوامل قابلحل است.
همین الزامات تخصصی باعث شدهاند تا ساخت سابووفرهای واقعی فرآیندی پیچیده و پرهزینه باشد؛ بهطوریکه این بلندگوها به یکی از گرانقیمتترین اجزای سیستمهای صوتی حرفهای تبدیل شدهاند.
تنوع در طراحی ساب ووفرها
ساختار آکوستیکی سابووفرها معمولاً بر پایهٔ یکی از سه طراحی اصلی شکل میگیرد: جعبهٔ بسته (Closed-Box)، رفلکس (Bass Reflex) یا باند-پس (Band-Pass). با اینکه برخی مدلهای خاص ممکن است از ترکیب یا طرحهای ابتکاری استفاده کنند، بیشتر سابووفرها به یکی از این سه الگوی رایج متکی هستند.
نکتهٔ کلیدی اینجاست که هر یک از این طراحیها، نوعی سازش مهندسی بهشمار میرود؛ جایی که باید میان عواملی نظیر حجم جعبه، پاسخ فرکانسی، بازدهی صوتی (Efficiency)، کنترل دامنه، و نوع استفادهٔ هدف تعادل برقرار شود.
سابووفرهای نوع A اغلب از طراحی رفلکس (Bass Reflex) یا باند-پس (Band-Pass) استفاده میکنند، در حالی که سابووفرهای نوع B معمولاً با طراحی رفلکس یا جعبهٔ بسته (Closed-Box) ساخته میشوند.
اگرچه در چارچوب این مقاله امکان پرداختن به جنبههای فنیِ انواع ساختارهای سابووفر وجود ندارد، اما بررسی منحنیهای پاسخ فرکانسی رایج در این طراحیها میتواند مفید باشد.
طراحی باند-پس (Band-Pass) از نظر بازدهی مؤثرترین گزینه محسوب میشود، چرا که در ازای توان ورودی معین، بالاترین سطح فشار صوتی (SPL) را تولید میکند.
این نوع سابووفرها معمولاً از طریق وجود یک یا چند پورت قابل شناسایی هستند، در حالی که خود درایور در معرض دید قرار ندارد.
بازدهی بالا در طراحی باند-پس، همراه با پهنای باند محدود و پاسخ فرکانسی ناهموار، از ویژگیهای معمول سابووفرهای خانگی و خودرویی است.
در مرحلهٔ طراحی میتوان این ناهماهنگی در پاسخ فرکانسی را تا حدودی اصلاح کرد، هرچند این کار به بهای کاهش راندمان تمام میشود. با این حال، حتی با اعمال چنین اصلاحاتی، پهنای باند حاصل همچنان با سایر طراحیها قابل مقایسه نیست.
اگرچه این موضوع ممکن است نشان دهد که طراحی باند-پس گزینهٔ مناسبی برای سیستمهایی با پهنای باند وسیع نیست، اما در مواردی که بلندگوهای اصلی از پاسخ فرکانسی پایین نسبتاً مناسبی برخوردار باشند، میتوان از این طراحی بهشکل موفقیتآمیزی بهره گرفت.
نکتهٔ مهم دیگر آن است که ساختار باند-پس از نظر مکانیکی نسبتاً پیچیده است و همین مسئله میتواند باعث افزایش نامطلوب اندازه، وزن و هزینههای تولید شود.
دومین الگوی پایه در طراحی سابووفر — و شاید رایجترین آنها — طراحی باسرفلکس (Bass Reflex) یا رفلکس است. این نوع طراحی، عملکردی نسبتاً مطلوب در بازتولید فرکانسهای پایین ارائه میدهد و نسبت به یک محفظهٔ بسته با ابعاد مشابه، خروجی بیشتری در محدودهٔ فرکانسی پایین فراهم میکند.
در سابووفرهای رفلکس، یک پورت (port) برای تنظیم فرکانس مورد استفاده قرار میگیرد. این تنظیم میتواند با هدف گسترش پاسخ فرکانسی — مشابه آنچه در سابووفرهای نوع B دیده میشود — یا برای افزایش خروجی در یک بازهٔ فرکانسی خاص — مانند بسیاری از سابووفرهای نوع A — انجام شود.
شناسایی طراحی باسرفلکس نسبتاً آسان است؛ چرا که در این ساختار، هر دو عنصر پورت و درایور معمولاً بهصورت قابل رؤیت در بدنهٔ سابووفر قرار دارند.
سومین طراحی پایه در ساخت سابووفر، ساختار جعبه بسته (Closed-Box) است. این نوع طراحی سادهترین ساختار را دارد و در مقایسه با سایر مدلها، کمترین خروجی بیس در فرکانسهای پایین را نسبت به ابعاد فیزیکی ارائه میدهد. با این حال، این نوع طراحی میتواند بهترین عملکرد از نظر فاز و تأخیر گروهی (که در ادامه به آن خواهیم پرداخت) را ارائه دهد.
علاوه بر این، در طراحیهای جعبه بسته، درایور بیس تحت کنترل آکوستیکی بسیار دقیقی قرار دارد. علت این کنترل بالا، مقاومت هوای محبوس در داخل کابینت در برابر حرکت آزادانه و غیرکنترلشدهی دیافراگم است. این ویژگی نهتنها به پاسخ فرکانسی دقیقتر کمک میکند، بلکه موجب افزایش دوام و پایداری عملکرد سابووفر نیز میشود.
طراحی جعبه بسته، همچنین در برابر سیگنالهای خارج از محدودهٔ عملکرد فرکانسی (Out-of-Band) مقاومت بیشتری دارد و کمتر دچار دیستورشن یا آسیب میشود؛ ویژگیای که آن را به گزینهای قابلاعتماد برای کاربردهای حرفهای تبدیل میکند.
برای گسترش پاسخ فرکانسی در محدودهٔ پایین در طراحیهای جعبه بسته، میتوان از روشها و تکنیکهای مختلفی بهره گرفت. با استفاده از این روشها، طراحیهای جعبه بسته میتوانند به عملکردی دست یابند که از نظر دقت و عمق فرکانسی، قابل مقایسه با سابووفرهای نوع B باشد.
اگرچه دستیابی به پاسخ فرکانسی عمیق و دقیق در سابووفرهایی با کابینتهایی با ابعاد متوسط از لحاظ تئوری ممکن است، اما در عمل این هدف فشار قابلتوجهی بر اجزای کلیدی سیستم، بهویژه درایور و پریامپلیفایر، وارد میکند.
برای جبران این فشار و تضمین عملکرد بهینه، تولیدکنندگان در چنین طراحیهایی معمولاً از درایورهایی با حاشیهٔ رول (Surround) بزرگتر استفاده میکنند. این ساختار امکان حرکت بیشتر مخروط بلندگو (Cone Excursion) را فراهم میسازد—حرکتی که برای جابهجایی حجم بالایی از هوا در فرکانسهای پایین ضروری است.
از نظر اقتصادی، این نوع طراحی یکی از پرهزینهترین گزینههاست، چرا که نیازمند درایور و آمپلیفایرهایی با توان و ظرفیت عملکردی بالا است. با این وجود، برای علاقهمندان به دقت صوتی و پاسخ فرکانسی کنترلشده، این گزینه میتواند بسیار جذاب باشد.

مدیریت بیس (Bass Management)
مگر آنکه کاربر تصمیم بگیرد برای هر بلندگوی ماهوارهای یک سابووفر مجزا در نظر بگیرد—رویکردی که با منطق اصلی استفاده از سابووفر بهعنوان یک نقطهٔ متمرکز برای مدیریت فرکانسهای پایین در تضاد است—در اکثر سیستمهای صوتی، وجود نوعی مدیریت بیس (Bass Management) کاملاً ضروری خواهد بود.
سیستم Bass Management با هدف بهینهسازی عملکرد سابووفر، فرکانسهای پایین (Low-Frequency Components) را از هر کانال صوتی (اعم از چپ، راست، مرکز یا ساراند) استخراج کرده و آنها را بهصورت متمرکز و یکپارچه به سابووفر ارسال میکند. این تجمیع فرکانسهای پایین نهتنها باعث کاهش بار فرکانسی از بلندگوهای ماهوارهای میشود، بلکه امکان کنترل دقیقتری بر دامنه، فاز، کراساوور و سطح خروجی سابووفر فراهم میسازد
در یک سیستم مانیتورینگ استریوی ساده، این فرآیند معمولاً از طریق یک فیلتر گذرگاه (Crossover) صورت میگیرد که دو ورودی — یکی برای کانال چپ و دیگری برای کانال راست — دارد. این فیلتر معمولاً در خود سابووفر تعبیه شده است.
اما در سیستمهای چندکاناله و پیچیدهتر، هر کانال فولرنج نیاز به ورودی و فیلتر جداگانه دارد. علاوه بر آن، یک ورودی اختصاصی نیز برای کانال اثرات فرکانس پایین (LFE) در نظر گرفته میشود که وظیفهی انتقال محتوای باس مخصوص کانال LFE را بر عهده دارد.
بسیاری از آمپلیفایرهای خانگی مدرن که برای کاربردهای سینمای خانگی طراحی شدهاند، امکانات مدیریت بیس مناسبی دارند. با این حال، تمامی این آمپلیفایرها این قابلیت را هنگام استفاده از ورودیهای چندکاناله ارائه نمیدهند. اگر قصد دارید از چنین آمپلیفایری در یک استودیوی کوچک استفاده کنید، لازم است که پیش از خرید، با دقت بالا این ویژگیها را بررسی کنید تا از تطابق آن با نیازهای خاص خود مطمئن شوید.
سیستمهای مدیریت بیس از نظر توپولوژی (ساختار) در بین سازندگان مختلف تفاوتهای قابل توجهی دارند و اثرگذاری آنها نیز بسته به برند متفاوت است. یکی از تولیدکنندگان شناختهشده، ترجیح میدهد بهجای استفاده از فیلتر الکتریکی برای قطع فرکانسها، بر کاهش طبیعی فرکانسهای پایین از سوی بلندگوهای ماهوارهای تکیه کند.
پس از انجام آزمایشها و اندازهگیریهای متعدد، به این نتیجه رسیدم که این روش قابلاعتماد نیست. ویژگیهای کاهش فرکانس پایین در بلندگوهای ماهوارهای بهشدت تحت تأثیر طراحی، روش ساخت و مکان قرارگیری آنها، قرار دارند. اگرچه این سیستم امکان تنظیم نقطهٔ قطع را فراهم میکند، اما هیچ توجهی به شیب کاهش فرکانس (roll-off) نمیشود. این غفلت، دستیابی به یک پاسخ فرکانسی تخت در سیستم را با بسیاری از بلندگوهای ماهوارهای غیرممکن میسازد.
بهجای اتکا به افت طبیعی پاسخ فرکانسی بلندگوهای ماهوارهای در ناحیهٔ باس، استفاده از یک فیلتر الکتریکی دقیق با فرکانس قطع کمی بالاتر از نقطهٔ افت طبیعی، نتایج بسیار قابلاعتمادتر، مؤثرتر و قابلکنترلتری به همراه داشته است. این روش امکان تنظیم دقیقتر فرکانس قطع (Crossover Frequency) و شیب فیلتر (Filter Slope) را فراهم میکند؛ دو پارامتری که نقش کلیدی در هماهنگی سابووفر با مانیتورهای ماهوارهای دارند. در نتیجه، تداخل فازی کاهش مییابد، یکپارچگی پاسخ فرکانسی بهبود پیدا میکند، و انتقال از مانیتورها به سابووفر به شکلی نرمتر و شفافتر صورت میگیرد.
حداکثر توان سابووفر
هنگامی که یک سابووفر در سیستمهایی که دارای بلندگوهای ماهوارهای هستند بهکار گرفته میشود، باید با تقاضاهای متعددی که برای تولید فرکانسهای پایین ایجاد میشود، هماهنگ باشد. در سیستمهای موسیقی استریو، سابووفر بهطور معمول باید بیس را تولید کند، همانطور که در سیستمهای تمامبرد (Full-Range) معمولاً این کار توسط دو بلندگوی اصلی انجام میشود.
برای بسیاری از سابووفرهای با عملکرد متوسط، این موضوع مشکلی ایجاد نمیکند، حتی در سطوح فشار صوتی بالا (SPL)، چراکه میکسهای موسیقی بهندرت شامل فرکانسهای پایین شدید یا «ساببیس» در سطح اوج هستند. به همین دلیل، بیشتر سابووفرها قادرند این فرکانسها را بهخوبی بازتولید کنند، بدون اینکه فشار زیادی به سیستم وارد شود یا دچار دیستورشن شوند.
حال به سیستمهای ماهوارهای/سابووفر چندکاناله توجه کنید. در چنین سیستمهایی، سابووفر نهتنها باید عناصر بیس را از پنج یا شش کانال مختلف مدیریت کند، بلکه باید توانایی بازتولید محتوای بیس پیچیده کانال اثرات فرکانس پایین (LFE) را نیز داشته باشد. این به این معناست که سابووفر باید بتواند فرکانسهای بسیار پایین و حساس را در کنار سایر فرکانسهای بیس با دقت و قدرت بالا تولید کند.
در صورتی که این سیستمها نیاز به تولید سطوح فشار صوتی بالا (SPL) داشته باشند، سابووفر باید از توان و قدرت بالایی برخوردار باشد و ترجیحاً از آسیبهای احتمالی در اثر فشار زیاد محافظت شود. متأسفانه، بسیاری از سابووفرهای مورد استفاده در این نوع سیستمها، بهویژه سابووفرهای با عملکرد متوسط، اغلب بهطور کافی از نظر توانایی تحویل قدرت بالا و مقاومت در برابر آسیب طراحی نشدهاند. این مسئله میتواند به بروز مشکلاتی چون برخورد مداوم درایور سابووفر با حد انتهاییاش منجر شود، که در نتیجه بهطور واضح در صداهای بلند “کلاک” مانند درامهای کیک یا افکتهای صوتی نمایان میشود.
اگر تا حالا اسم کلاک دیجیتال به گوشتون خورده ولی دقیق نمیدونید چیه و چرا اهمیت داره، مقاله کلاکینگ دیجیتال چیست و چه تأثیری بر صدای شما دارد؟ رو از دست ندید.
راهحل اصلی برای این مشکل استفاده از سابووفرهای بزرگتر یا بیشتر است که توانایی مدیریت فرکانسهای پایین پیچیده و تولید فشار صوتی بالا را بهطور مؤثرتر داشته باشند.

فاز
برای دستیابی به پاسخ فرکانسی صاف و یکپارچه، ضروری است که سابووفر و بلندگوهای ماهوارهای در فرکانس کراساور (Crossover Frequency)، که نقطهای است که بلندگوهای ماهوارهای فرکانسهای بالاتر را مدیریت کرده و سابووفر مسئول تولید فرکانسهای پایینتر میشود، در فاز یکدیگر قرار داشته باشند. اگر اینطور نباشد، پاسخ نهایی ممکن است دارای برآمدگی یا فرورفتگی باشد.
خطاهای فاز از منابع مختلفی نشأت میگیرند:
- ویژگیهای فاز سابووفر و بلندگوهای ماهوارهای با توجه به فرکانس
- ویژگیهای فاز الکتریکی فیلترهای کراساور
- موقعیتهای فیزیکی بلندگوها
خطاهای فاز ناشی از دو عامل اول میتوانند با استفاده از فیلتر فاز متغیر در ورودی سابووفر کاهش یا حتی حذف شوند. این فیلتر معمولاً محدوده فاز از صفر تا 180 درجه را ارائه میدهد که به تنظیم دقیق فاز کمک میکند.
متأسفانه، به دلیل ملاحظات هزینهای، بسیاری از این فیلترها تنها قادر به تنظیم فاز در یک فرکانس خاص هستند که معمولاً در مستندات فنی بهطور دقیق ذکر نمیشود. این فرکانس مرکزی تقریباً با فرکانس کراساور انتخابی شما هماهنگ نخواهد بود و میتواند باعث مشکلاتی در یکپارچگی و کیفیت پاسخ فرکانسی شود.
اما برخی از محصولات پیشرفتهتر فیلترهایی با پهنای باند عملیاتی وسیعتر ارائه میدهند. این فیلترها قادر به تنظیم فاز در دامنه فرکانسی گستردهتری هستند و همچنین ممکن است شامل کلید معکوس سیگنال باشند. این ویژگیها امکان جبران فاز انعطافپذیرتر و قابلاعتمادتر را فراهم میکنند، که به ویژه در سیستمهای پیچیده چندکاناله و استودیوهای حرفهای بسیار مهم است.

نوع سوم خطای فاز ممکن است رفع آن کمی دشوارتر باشد، زیرا بهطور عمده ناشی از مشکلات جایگذاری بلندگوها است. در این موارد، سازنده معمولاً انتظار دارد که شما از کنترل فاز برای اصلاح این نوع خطاها استفاده کنید. با این حال، نکته مهم این است که این تفاوتها، هرچند بهعنوان خطای فاز توصیف میشوند، در واقع خطای زمانی هستند.
چالشهای خطای زمانی در اتاقهای بزرگ
در اتاقهای بزرگتر، ممکن است خطاهایی به اندازه یک چرخه کامل یا بیشتر ایجاد شود. این خطاها معمولاً به دلیل تفاوت در زمان رسیدن سیگنالها به گوش مخاطب ناشی از فاصلههای مختلف بلندگوها و ویژگیهای اتاق ایجاد میشوند. کنترلهای فاز معمولی به شما این امکان را میدهند که موج را تنظیم کنید بهگونهای که قلهها و درهها همراستا شوند، اما این کار همیشه امکان همراستا کردن دقیق قله و درهها را فراهم نمیکند.
راهحل برای اصلاح خطای زمانی
برای دستیابی به همراستایی کامل قله و درهها، نیاز به وارد کردن یک خط تأخیر در سیستم است که میتواند مسائل پیچیدهای ایجاد کند. این یکی از دلایلی است که جایگذاری دقیق سابووفر و بلندگوها در اتاق بهطور حیاتی مهم است، زیرا این مسئله میتواند تأثیر زیادی بر کیفیت نهایی صدای سیستم بگذارد.
جایگذاری سابووفر
بسیاری از افرادی که هرگز با سابووفرها کار نکردهاند میگویند که اهمیت چندانی ندارد سابووفر را کجا قرار دهید، زیرا فرکانسهای پایین، همهجهت هستند. با این حال، این گفته کاملاً گمراهکننده است، زیرا جایگذاری فیزیکی سابووفر تأثیر زیادی بر پاسخ فرکانسی آن دارد. همچنین، تعامل بین سابووفر، اسپیکرهای ماهوارهای و اتاق گوش دادن باعث ایجاد قلهها و درههایی در دامنههای فرکانس و زمان میشود که تأثیرات آن بهوضوح شنیده میشود. آیا میتوانید تنها در چند ثانیه گوش دادن، تشخیص دهید که آیا یک اسپیکر بهطور اشتباهی در فاز معکوس وصل شده است، بدون آنکه سر خود را به سمت اسپیکرها بچرخانید؟ هر کسی که به ناهنجاریهای فازی حساس باشد، اثر مشابهی را از یک سابووفر بد جایگذاریشده در یک اتاق خوب احساس خواهد کرد.
گوش انسان نمیتواند مکان فیزیکی یک سابووفر را در یک سیستم صوتی نصبشده تشخیص دهد. در یک آزمایش انجامشده در نمایشگاه سیستمهای صوتی در لندن، دو سابووفر مختلف به نمایش گذاشته شد: یکی از آنها از درایور ۱۵ اینچی و دیگری از درایور ۶.۵ اینچی استفاده میکرد. زمانی که هرکدام در محدوده تواناییهای خود عمل میکردند، تنها راه برای تشخیص اینکه کدام واحد در حال استفاده است، لمس درایور بیس با دست بود.
با توجه به اینکه فاز سابووفر باید با فاز بلندگوهای ماهوارهای تطبیق یابد، باید واضح باشد که موقعیت ایدهآل برای سابووفر، قرار دادن آن در همان فاصله از شنونده است که بلندگوهای ماهوارهای قرار دارند — این امر تأخیر فیزیکی یکسانی را برای هر دو ایجاد میکند. همچنین، از آنجا که مغز قادر است خطاهای فازی ناشی از قرار دادن سابووفر و بلندگوهای ماهوارهای در جهتهای مختلف نسبت به شنونده را تشخیص دهد، منطقی است که سابووفر در کنار بلندگوهای ماهوارهای، در جلو شنونده قرار گیرد. از نظر تئوری، موقعیت ایدهآل برای یک سیستم استریو، قرار دادن سابووفر بهطور مرکزی میان بلندگوهای چپ و راست است.
در گام بعدی، باید جایگاه سابووفر نسبت به دیوارها و دیگر ویژگیهای ساختاری بزرگ در نظر گرفته شود. اکثریت سابووفرهای کوچک بهگونهای طراحی شدهاند که میتوان آنها را بهطور موقت در کنار دیوار قرار داد. اگر از چنین واحدی بهصورت آزاد استفاده شود، پاسخ فرکانسی و سطح خروجی دچار افت خواهد شد. از طرف دیگر، تعدادی از شرکتها سابووفرهایی تولید میکنند که بهطور خاص برای استفاده آزاد طراحی شدهاند و بهترین عملکرد را زمانی که از دیوارها یا سطوح سخت دور میشوند، ارائه میدهند. قاعدهٔ کلی این است که با سازنده مشورت کنید و هنگام راهاندازی سیستم، آزمایشهایی برای تعیین جایگاه یا موقعیت شنیداری انجام دهید.
ChatGPT said:

تاخیر گروهی کمترین پارامتر مورد توجه در بلندگوها است، اما همچنان اهمیت دارد، زیرا در برخی از طراحیهای بلندگو، این تأخیر میتواند بسیار بزرگ باشد (یعنی بیش از ۵۰ میلیثانیه) در ناحیه فرکانسهای پایین.
اگر crossover frequency انتخابی با یک تأخیر بزرگ همراستا شود، مشکلات مربوط به جایگذاری و فاز به طور موفقیتآمیز قابل حل نخواهند بود. در این صورت، استفاده از یک سیستم مدیریت باس ضروری خواهد بود. معمولاً تاخیر گروهی در بلندگوهای پرتابل بیشتر از بلندگوهای closed boxes است، هرچند که پاسخ باس در طراحیهای پرتابل معمولاً بهتر است.
مشکلات تاخیر گروهی را میتوان با رعایت این نکات کاهش داد:
- از بلندگوهایی که برای تاخیر گروهی پایین طراحی شدهاند استفاده کنید
- فرکانس بیشترین تأخیر را از تولیدکننده بررسی کرده و آن را به عنوان crossover point استفاده نکنید
- در صورت استفاده از مدیریت باس، crossover pointرا حداقل ۱۰ تا ۱۵ هرتز بالاتر از فرکانس ۳dB- بلندگو انتخاب کنید.
راهنمای راه اندازی ساب ووفر خود
مشاوره دادن به افراد درباره بهترین روش برای تنظیم یک سیستم سابووفر/ماهوارهای یک کار پیچیده است و در گذشته باعث شده که با بسیاری از نصابهای ‘حرفهای’ ایمیلهای پر از تنش مبادله کنم. در حالی که ایدهآل این است که روش تنظیم حتماً شامل اندازهگیری دقیق با استفاده از تجهیزات تست با وضوح بالا باشد، بهندرت کاربران نهایی به این نوع تجهیزات دسترسی دارند یا تجربه کار با آنها را دارند. در مقابل، تمام مهندسان صوتی، چه آماتور و چه حرفهای، به دقیقترین تجهیزات اندازهگیری که تاکنون طراحی شدهاند، دسترسی دارند. اگرچه تنظیم یک سیستم بهصورت ذهنی ممکن است از نظر مطلق دقیق نباشد، اگر سیستم برای فرد استفادهکننده درست به نظر برسد، پس آن سیستم درست است. در واقع، حتی اگر عملکرد فنی یک سیستم درست به نظر برسد، سیستمی که برای کاربر درست به نظر نرسد، آنها را به اضافه کردن تنظیمات غلط اکولایزر در حین ضبط برای جبران این مشکل ترغیب میکند.
برای کمک به کسانی که به تجهیزات آزمایش دسترسی ندارند، روش تنظیم ذهنی زیر پیشنهاد میشود.
ابتدا سابووفر و بلندگوهای ماهوارهای را با توجه به نکات ذکر شده قرار دهید. سپس، یک ضبط با خط بیس وسیع و یکنواخت انتخاب کنید. موسیقی کلاسیک معمولاً برای این کار مناسب نیست، زیرا به ندرت قطعهای با محتوای بیس ثابت و یکنواخت وجود دارد. موسیقیهای “مدرن” معمولاً به دلیل شبیهسازی بهتر نویز صورتی، مناسبتر هستند. برای ارزیابی تعادل بیس، میتوان از آهنگ “You Cut Me To The Bone” از Robben Ford & The Blue Line استفاده کرد. همچنین، ضبطهای تولید شده در دهههای ’70 و ’80 معمولاً بیس ضعیفی دارند و بهتر است از آنها پرهیز شود.
فرکانس کراساوور را تنظیم کنید، که در برخی سابووفرها با نام “کانتور فرکانسی” شناخته میشود، بر اساس راهنماییهای ارائهشده. کنترل فاز را بر روی صفر درجه تنظیم کرده و سطح خروجی را به حداقل برسانید. در موقعیت مورد نظر برای گوش دادن قرار بگیرید و ترک را پخش کنید. زمان کافی را برای گوش دادن دقیق اختصاص دهید. به خط بیس گوش دهید و جایی که نتهای بیس شروع به افت میکنند، شناسایی کنید.
سطح خروجی سابووفر را به آرامی افزایش دهید تا زمانی که آن را تقریباً درست تشخیص دهید. دوباره به دقت گوش دهید و از خود بپرسید که آیا سطح بیس در نتهای پایین افزایش مییابد. اگر اینطور است، سطح خروجی را کاهش دهید تا نتهای پایین با نتهای بالاتر هماهنگ شوند. قانون طلایی در تنظیم بهصورت ذهنی این است که صدای بیش از حد سابووفر ممکن است تأثیرگذار به نظر برسد، اما صحیح نیست. هنگام گوش دادن باید بسیار صادق باشید — اگر سابووفر را بیش از حد داغ کردهاید، خطوط بیس یکنواخت نخواهند بود.
سپس به پیشرفت نتهای بیس گوش دهید و بررسی کنید که آیا همهی نتها بهطور یکنواخت شنیده میشوند. اگر برخی از فرکانسها برجستهتر از بقیه باشند، سعی کنید نقطه کراساور را کمی تغییر دهید تا این مشکل بهبود یابد. اگر این کار مؤثر نبود، نقطه کراساور را به حالت اولیه بازگردانید و فاز را بهطور تدریجی تنظیم کنید. توجه داشته باشید که بهترین تنظیم فاز لزوماً بیشینه صدای بیس را ایجاد نمیکند. اگر همچنان مشکل رفع نشد، سیگنال سابووفر را معکوس کنید و دوباره مراحل قبلی را تکرار کنید. اگر هنوز نتایج مطلوبی حاصل نشد، موقعیت سابووفر را تغییر دهید و دوباره تمامی مراحل را انجام دهید تا به بهترین تنظیم دست یابید.
زمانی که از نتایج راضی شدید، یک محدوده از موسیقیها را پخش کنید و در صورت نیاز تنظیمات کوچکی انجام دهید. در نهایت، باید به این نکته توجه کنید که اکتاوهای اضافی که سابووفر اضافه میکند، ممکن است اتاق شما را بهطور متفاوتی تحریک کند که قبلاً نشنیدهاید. اگرچه بدون درمانهای آکوستیک خاص، کار زیادی نمیتوان انجام داد، اما معمولاً با تغییر جایگاه سابووفر یا موقعیت گوش دادن، میتوان به نتایج قابلاستفاده دست یافت.
تا زمانی که مشخصات بلندگوهای خود را بهطور منطقی تعیین کنید، باید بتوانید عملکرد خوبی از هر سیستم سابووفر و ماهوارهای بدست آورید، بهویژه اگر منابع مالی شما اجازه استفاده از یک سیستم مدیریت باس را بدهد. فقط مطمئن شوید که زمان کافی برای انجام ارزیابیهای ذهنی دقیق صرف کنید تا بتوانید سیستم را بهدرستی هماهنگ کنید.